۱۳۸۸ مهر ۱۶, پنجشنبه

یه روز خوب ، یه اردوی خوب

گفته بودم دیگه، امروز قرار بود بریم اردو. رفتیم آخر و خوب هم بود، خوش گذشت. هر چند که مطابق معمول همۀ اردوهای عمرم، از صبح افتاده بودم تو مود بی حوصلگی و بداخلاقی. نمی دونم چرا. بازم وقتی یه کسایی رو می دیدم مغزم می ترکید!!علی رغم این وضعیت در مجموع راضی بودم و حال و هوام عوض شد کلی. فرق اساسی این اردو با بقیۀ اردوها این بود که تو اردوهای قبلی وقتی یه پسری یه چیزی از یه دختری می خواست یا برعکس، جون هر دو طرف بالا میومد ولی این دفعه شرایط بهتر بود و ملت راحت تر با هم صحبت می کردن. یکی دو نفر بودن که طرز حرف زدنشون در مورد و یا با دخترا حالمو به هم می زد. حیف که نمی خوام اینجا اسم کسی رو بیارم که دردسر بشه وگرنه  حتما حرصمو خالی می کردم. فاصلش با ما 1 متره ها، برگشته به دوستش می گه: "تا اون بالا 20 دقیقه راهه، البته با سرعت اینا (منظورش ما دخترا بودیم و صافم به ما اشاره کرد) حساب کردم"!!!! دلم می خواست یه چیزی بهش بگم همون موقع، می خواستم حداقل به شوخی بگم که "این" به در و دیوار و درخت و اینا می گن، اما نگفتم! :( کلا این شخص خیلی یه جوریه!!! خیلی اذیت شدم تا حالا از بعضی کاراش (کلا، نه امروز فقط)، ولی خوب... خیلی به روی خودم نیاوردم!!!!! یه دلیل عمده اش به نظر خودم اینه که ایشون(!!!) تو روی آدم (یعنی وقتی با خود آدم صحبت می کنه به هر طریقی!!) یه چیز می گه و پشت سر آدم یه چیز دیگه می گه!! این خیلی بده و باعث می شه که آدم نتونه بهش اعتماد کنه اصلا. این که آدم نتونه به کسی اعتماد کنه شاید در همۀ موارد خیلی مهم نباشه ولی فکر می کنم که تو دنیای هم کلاسیت(!!) خیلی وضعیت مطلوبی نباشه!
خلاصه... از این چیزاش که بگذریم (البته به سختی می شه گذشت)  نهایتا چیز خوبی از آب در اومد این اردو. کسی هم از مکان اردو شاکی نبود. در مجموع تا یه حدی خوشحالم. 
یه چیز دیگه هم کیف نصفه نیمۀ امروزمو تکمیل کرد کاملا و اونم این بود که به موقع رسیدم به مهمونی. :) 
آخرشم من سر همون حرفم هستم؛ این جو خراب ما درست بشو نیست، اونم به خاطر رفتار یه سریاست. نمی دونم چی بگم واقعا، فقط متأسفم واسۀ اونا به خاطر فکر متحجرشون و متأسفم برای خودم برای اینکه با اینا هم دوره شدم واین 4 سال که همه می گن شیرین ترین سال های زندگی آدمه اینجوری داره بهم می گذره. 
خدا آخر عاقبت همه رو بخیر کنه

۳ نظر:

  1. یک سال گذشت.. زمان کمی نیست .. و همین طوری هم میگذره تا انتها...
    خودتون فکر کنید به این سالی که گذشت.. چه کردیم؟؟؟؟

    پاسخحذف
  2. والا به نظرم در مجموع حرکت مثبتی انجام ندادیم؛ یه سری کارای خوب و مثبت انجام دادیم که من به شخصه راضیم، از اون طرفم یه سری اتفاقا (که الان توجیهم که هم از طرف دخترا بوده و هم از طرف پسرا) کارو تا یه حدی خراب کرده! از این به بعدم هممون سرمون بیش از پیش گرم درس میشه و فرصت نمی کنیم خیلی به این چیزا فکر کنیم. همین که فقط کاری نکنیم که تنش ایجاد کنه، به نظرم به تدریج می تونه اوضاع رو بهتر کنه :) 

    پاسخحذف
  3. سال گذشته که اون همه بودیم ، اوضاع عمومی نه تنها بهتر نشد ، بلکه وخیم تر شد
    اوضاع بهتر رو در رویا فقط میشه دید..
    در ضمن میشه 2 تا از اون کارای خوب و مثبت رو بگین؟

    پاسخحذف